آغاز عرضه ارز ویژه سفر حج از فردا (۲۳ ازردیبهشت ۱۴۰۳) ارسال اطلاعات نسخ دارویی بیمه‌شدگان تامین اجتماعی برای پرداخت بیمه‌های تکمیلی پبش‌بینی هواشناسی خراسان‌رضوی و مشهد (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) | آغاز روند نسبی افزایش دما از امروز در استان جزئیات افزایش حقوق، عائله‌مندی و حق‌مسکن بازنشستگان تأمین‌اجتماعی اعلام شد | افزایش حقوق‌های اردیبهشت چقدر است؟ فرصت دانشگاهیان برای ثبت نام یارانه اعتباری خرید کتاب + جزئیات کلاهبرداری هزار میلیاردی از ۱۴۶ نفر در پوشش پیش‌فروش خودرو در کرمانشاه (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) رئیس پلیس راهور فراجا: رقم جرائم رانندگی فعلا تغییر نکرده است تا پلیس + ۱۰ نروید؛ آنلاین خلافی بگیرید! کاهش آمار ازدواج به‌دلیل پیری جمعیت | افزایش زایمان زیر ۲۴ سال دستگیری ۳ شکارچی غیرمجاز در مشهد (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) ویدئو | اعتراف متهمان شبکه‌های فریب و قاچاق دختران در پرونده «سرویس اسکورت» دستگیری زن سارق طلا از کودکان در بیمارستان‌های مشهد + عکس ادامه واریز مستمری و حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی | زمان دقیق پرداخت معوقات حقوق فروردین مشخص شد خسارات ناشی از بارش‌های اخیر در خراسان‌رضوی بیش از ۷۵۰ میلیارد تومان است انفجار شدید ساختمان مسکونی در خیابان قائم احمدآباد مشهد + فیلم و جزئیات (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) آغاز ثبت‌نام متقاضیان تسهیلات سرباز ماهر در چند روز آینده + جزئیات و شرایط مورد نیاز مشمولان هوای کلانشهر مشهد امروز سالم است (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) ورود سامانه بارشی به کشور طی امشب (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) مشهد، نیازمند تجلی بیشتر مظاهر اسلامی
سرخط خبرها

مدیرِ مدرسه

  • کد خبر: ۱۹۳۱۴۰
  • ۱۷ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۶
مدیرِ مدرسه
وقتی ماشین مدیر مدرسه از حیاط مدرسه داشت وارد کوچه می‌شد، بلند فریاد زدم: آقای مدیر، بایستید کارتان دارم.

وقتی ماشین مدیر مدرسه از حیاط مدرسه داشت وارد کوچه می‌شد، بلند فریاد زدم: آقای مدیر، بایستید کارتان دارم. ولی چون شیشه‌ها پایین بود متوجه نشد. برای همین دویدم و خودم را انداختم روی کاپوت ماشین آقای مدیر تا توقف کند.

شیشه را داد پایین و با تعجب نگاهم کرد و گفت: چیه؟ چیزی شده؟

گفتم: صحبت‌های امروزتون سر صف خیلی زیبا بود آقای مدیر.

مدیر مدرسه گفت: خودتونو روی کاپوت انداختید اینو بگید. یک جوری حرف می‌زنید انگار امروز سر صف مدرسه بودید؟ در حالی که سنتون بیشتر از این حرف هاست.

گفتم: پنجره اتاق من روبه روی حیاط مدرسه است، تمام اتفاقات توی حیاط مدرسه رو می‌بینم و می‌شنوم. ولی امروز از یک قسمت صحبت هاتون خیلی خوشم اومد و لذت بردم. اگه گفتید کجاش؟

مدیر گفت: اونجایی که از قول کنفوسیوس گفتم به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستید شمعی روشن کنید.

گفتم: این هم جالب بود، ولی یک جای دیگه اش.

مدیر گفت: من عجله دارم. خودت بگو کدوم قسمتش؟

گفتم: اون قسمت آخر صحبت هاتون که گفتید هر شخصی هفته‌ای حداقل یک بار باید بره حموم. من دو هفته بود حموم نرفته بودم به این حرفتون گوش دادم، واقعا خوب بود. دیگه بدنم بوی بد نمیده.

مدیر گفت: خوب اگه نکته دیگری نیست من برم.

گفتم: راستی این اعضای برگزیده شورای دانش آموزی به وعده هاشون عمل کردن یا نه هنوز؟

مدیر گفت: انتخابات شورا‌های دانش آموزی تازه ۱۰ روز نیست تموم شده، بعد شما می‌پرسی به وعده‌های انتخاباتی شون عمل کردن یاخیر؟

گفتم: آخه وقتی داوطلب شده بودند مدام می‌گفتند: در اسرع وقت این کارهارو انجام میدیم.

مدیر گفت: امیدوارم به وعده هاشون عمل کنند. من باید برم اداره آموزش و پرورش. اونجا کار دارم!

گفتم: اتفاقا من هم دوازده سال آموزش و پرورش بودم.

- کارمند آموزش و پرورش بودید یا معلم؟

- هیچ کدوم. دانش آموز بودم تو مدارسی که زیر نظر آموزش و پرورش هستند.

مدیر گفت: ببین! من باید زود برم اداره، داره دیرم میشه.

گفتم: عجله نکنید، هنوز هم سؤال دارم. شما امروز صبح توی صف گفتید نفر سی و دوم داخل صف دوم از فردا دیگه مدرسه نیاد، چون سر صف آشغال انداخت روی زمین. به نظرتون درسته که یک دانش آموز به خاطر اینکه از دستش آشغال افتاده روی زمین اخراج بشه؟

مدیر گفت: من برای اینکه دانش آموز‌ها آشغال نریزند اینو گفتم. هیچ صفی سی تا دانش آموز بیشتر نداره که نفر سی و دوم صف رو اخراج کنیم.

خواستم سؤال بعدی ام رو بپرسم که پایش را روی پدال گاز فشار داد و رفت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->